تیتر یک - جایی برای پرواز اندیشه‌های خوب

تیتر یک - جایی برای پرواز اندیشه‌های خوب

تیتر یک - جایی برای پرواز اندیشه‌های خوب

بررسی اندیشه‌ استاد حسن عباسی

آخرین نظرات
اینجا بی انصاف ترین آدم ها هم تشخیص می دهند که ولایت این چیزهای مادی در مقابل ولایت الله، رسول خدا و ولایت اولوالامر، ولایت ناچیزی است؛ پس علم مبارزه در اسلام، اول علم جهاد اکبر و اصغر است، دوم علم ولایت است یعنی تببین و تنظیم قبله.
 
هر مبارزه ای یک فرمانده، یک مدیر و یک رهبر دارد که ما به آن مدیر ایدئولوژیک ولایت فقیه می گوییم و عامش هم ولایت از آن خداست که شقوق دیگری دارد و از حوصله بحث خارج است.
 
علم مبارزه لیبرالیستی؛ مدل سوم برای علم مبارزه
 
مدل سوم برای علم مبارزه، علم مبارزه لیبرالیستی است. لیبرالیست به گفته خودش مارکسیست را از میدان بیرون کرد. فوکویاما در سال 1989 زمانی که شوروی از هم پاشید گفت: ایدئولوژی لیبرالیست سه ایدئولوژی فاشیسم، نازیست هیتلری و و مارکیسیت را نابود کرد؛ این ایدئولوژی مطلق و قوی آینده است و این علم مبارزه علمی است که بشر در اینده فقط باید به آن چنگ بزند. ده سال بعد فوکویاما حرفش را پس گرفت؛ زیرا علم مبارزه لیبرالیست دید یک حرف قدری مثل مارکسیست را از صحنه بیرون کرده اما یک قدرت دیگری مثل اسلام آمده است و مسئله اش فقط مشکلات اقتصادی صرف نیست.
 
مسئله مارکسیست مشکلات اقتصادی بود درحالیکه اسلام فقط برای نان و مسکن نیست
 
مارکیسیت که هنوز گاهی شعارش را بر در و دیوارها می بینیم نان و مسکن آزادی بود، اما اسلام علم مبارزه ای نبود که فقط برای مسکن و این جور مسائل مبارزه کند؛ اینها مسائل دنیوی بود که اسلام در کنار توجه به اینها به خود انسان توجه می کرد؛ اینکه انسان اول باید خودش را آزاد کند و لیبرالیست با سخت حریفی روبرو بود؛ زیرا مارکسیست راحت بود و برای ثابت کردن حرفش دست به مبارزه خشن می زد و حریف را از میدان به در می کرد، اما اسلام مبارزه اش فرهنگی بود.
 
در اینجا باید بگوییم که در این برهه تاریخی مسئله مهم تسخیر قلب و ذهن آدمها بود. بعد از گذشت یک دهه آمریکایی ها در پنتاگون مطالعات عمیقی را انجام دادند و همایشی را برگزار کردند و بعد از آن کتاب مقالات این همایش را با عنوان تسخیر قلب ها و ذهن ها با آرم خود پنتاگون منتشر کرد این بار دیگر گرفتن کار یا مسکن و این طور مسائل دغدغه نبود بلکه دعوا بر سر قلب، ذهن و مغز آدمها بود. گزاش پنتاگون وقتی مشخص شد تئوریسینی به نام «جوزف نای» را گذاشتند که این را تئوریزه کند و بعد از چند سال از این گزاش یک کتاب به نام «قدرت نرم» منتشر شد و حرف وی این است که باید قلب ها و ذهن را گرفت.
 
در سال 1379 مقام معظم رهبری در نماز جمعه تهران می فرمایند: که سیاست و حکومت در عرف اسلام می شود ولایت و ولایت و حکومت در اسلام فرمانروایی صرف نیست، نفوذ در قلب ها و سیادت بر مغزهاست؛ دقیقا تعریفی که از صحبت مقام معظم رهبری در مورد ولایت ارائه می شود، تعریفی است که پنتاگون در مورد جنگ آینده اش ارائه می دهد.
 
معادلات دشمن کاملا به هم ریخته و این نشانه پیروزی ماست
 
هفت میلیارد انسان در روی زمین و هفت میلیارد میدان نبرد قلب و هفت میدان نبرد ذهن وجود دارد. چطور علم مبارزه اسلام با توجه به قرآن را می خواهیم محقق کنیم تازه حریف دست ما را خوانده است و حرف های مقام معظم رهبری را آنالیز کرده؛ کاری که ما اصلا انجام نمی دهیم.
 
حرف ما به این نتیجه ر سیده است که ما با این حریف یعنی اسلام نمی توانیم مبارزه کنیم. در این چند سال اخیر من را بارها در رسانه های داخلی و خارجی مسخره کرده اند که شما که همیشه به دنبال انقلاب های مخملی و حر کت های این چنینی بوده اید چطور در سوریه دست به انقلاب مسلحانه زده اید چرا به سراغ روش چگوآرا رفتید؟ چرا دارید اشتباه می روید چرا روش مبارزه‌تان گم شده و مهمتر از همه اینکه شما که با القائده در افغانسان روبرو هستید،‌ چرا با القاعده در سوریه هم جبهه شده اید. دشمن کاملا معادلتش به هم ریخته است و این ها نشانه های پیروزی ماست، اما این نکته را متوجه نیستیم.
 
نکته دیگر این است که دعوا بر سر قلب ها و ذهن هاست. هر کسی که حب و بغض در درونش است ولایت الله یا ولایت طاغوت را دارد. هفت میلیارد آدم بر روی زمین است که این هفت میلیارد نفر حب و بغض دارند و حالت سومی وجود ندارد که با این حب یا به ولایت الله می رسند و یا به طاغوت. حالا باید بگوییم که چطور قلب ها را می گیرند؟ قلب را از حب و بغض می گیرند.
 
رشته مدیریت حب و بغض باید ایجاد شود
 
یک رشته ای را باید در علم مبارزه ایجاد کنیم به نام مدیریت حب و بغض و مشخص کنیم چطور می شود که در قلب ها حب و بغض ایجاد کرد. در اصول کافی از علی (ع) روایتی است که ایشان حب به دنیا را راس کل خطاها می د انند. در روایت دیگری حب های دنیا را هفت چیز می داند که از جمله می توان به حب به جاه، حب به مال، حب به نسا و حب به کلام یاد کرد؛ پس مدیریت حب و بغض جایش در درس های ما خالی است. الان ما در این متغیر مسیرمان درست نیست ما حتی نتوانسته ایم مردم خودمان را توجیه کنیم که ولایت پذیری سازو کارش این است. انبیا زمانی که آمدند حالت ولایت پذیری انسان را دیدند، زمانی که انسان بت ها را می پرستید و بعد به انسان گفتند که حب در درون تو وجود دارد، اما این کارت اشتباه است و تو باید خدا را بپرستی. انسان ها ولایت پذیر مطلق هستند.  پنتاگون این مسئله را فهمید و بر اساس همین اساسنامه و آیین نامه ای تعیین کرده است.

نکته بعد این است که مغز و ذهن چطور تقسیم می شود. شما با شک و یقین ذهن و مغزها می گیرد.
 
مدیریت شک و یقین نیمی از مدیریت قدرت نرم و علم مبارزه جدید است. جدیدا دیده ایم که بعضی از دوستان پاسخگویی به شبهات می زنند وب سایت می زنند و در سخنرانی هایشان به شبهات پاسخ می‌دهند که این مبارزه خوبی است که مدیریت شک و یقین را از دست دشمن در می آورد. روش و دکترین مبارزه در مدیریت حب و بغض ارضایی و در دومی یعنی مدیریت ذهن اغنایی است؛ سربازان جنگ اولی هنرمندان و ورزشکاران هستند و سربازان میدان دوم یعنی تسخیر ذهن اصحاب رسانه، خبرگزاری ها، نشریات و دانشمندان هستند؛ کسانی که با نظریه سرو کار دارند،
 
بنابراین هنر تسهیل حب و بغض صاحب شدن قلب هاست و این مسئله با مبارزه غیر خشونت آمیز انجام می گیرد علم مبارزه بدون خشونت الان حدود دو سال است که در بحرین انجام می شود و مردم با دست خالی در خیابان ها مبارزه می کنند. علم مبارزه لیبرالیستی مبتنی بر ارکان چهارگانه است که اولین رکن لیبرالیست یعنی همان اباهه گری است که می گوید مردم در کارهایشان آزاد هستند و کسی نیست که بگوید مکروه یا مستحب داریم و همه چیز مباح است د ین می شود لیبرالیست. اینکه می گوید لیبرالیست یعنی ازادی منظورشان از آزادی این است که این کار را انجام بده و آن را کار را انجام بده ندارند و برای انجام هر کاری آزاد هستی که این مسئله امکان ندارد. خودشان در زبان انگلیسی این را به ولش کن معنا می کنند. دومین رکن لیبرالیست دموکراسی است یعنی هر کس یک رای دارد. سومین مسئله حق بشر است human rights که البته این کلمه رایس معادل حق نیست بلکه از کلمه فارسی راست گرفته شده است یعنی آنچه در مورد بشر راست و هر چه در مورد بشر ر است و درست است که حق نیست؛ لذا کلمه حق و حقوق در غرب کلمه معادل ندارد و غربی ها از این مسئله استفاده کردند و هر کس که به این مسئله معتقد نباشد با بمب و موشک به سرش می زنند.
 
رکن چهارم لیبرالیست مدل جامعه است که البته مدل جامعه جواب نداد که آن را جایگزین کردند با مدل زندگی و سبک زندگی آمریکایی که شما با قلب و ذهنتان به سمت ما بیایید و ما برایتان همه چیز را مهیا می کنیم.
پنج موج بیداری در آمریکا که اولی در قرن هفده با شکل گیری آمریکا شکل گرفت دومی در قرن هجده علیه برده داری بود و موج سوم بیدار حقوق زنان موج چهار انقلاب فرهنگی یا همان انقلاب جنسی و موج پنجم همین جنبش وال استریت است. تمام علم مبارزه مریکایی در این پنج موج جهت گیری اش برای تسخیر قلب هاست و حالا یک رقیبی پیدا شده است که آن علم مبار زه ای به نام اسلام است. که مولفه هایش قرآن و ولایت است. این دو علم مبارزه یعنی اسلام و لیبرالیست برای کار و مسکن مبارزه نمی کنند، بلکه هفتاد میلیارد قلب و ذهنی که در روی زمین صحنه مبارزه آنهاست که باید در آن نفوذ کنند.
 
پیامبر برای اسلام آوردن همین مردم چه سختی ها که نکشید و قرآن چندین بار در آیه های خود تکرار می کند که تو داری جانت را برای اسلام آوردن مردم می گذاری و ما باید اینطور عمل کنیم؛ جانمان را بگذاریم تا قلب و ذهن ما به تسخیر اسلام در بیاید هدف استراتژیک ما در مبارزه این است. علم مجاهده ما این است که ذهن و قلب ما به سمت طاغوت نرود و در تسخیر ولایت باشد و قلب و ذهنمان را جوری بپردازیم که نتواند به سمت طاغوت برود و باید محیط را جوری فراهم کنیم که ولایت الله مستولی شود. این هدف استراتژیک را پنتاگون متوجه شد و کتابش را نیز منتشر کر د و باید بگوییم علم مبارزه در الگوی آنها یک سبک زندگی می دهد و این کار را از طریق هالیوود در رسانه های مختلف از ماهواره تا اینترنت انجام می دهند پس این سه دسته علم مبارزه در حیات امروز بشر زنده است؛ اولی روش خشونت آمیز است که در افغانستان و سوریه وجود داردو مدل مارکسیستی که البته لیبرال ها هم دارند از آن استفاده می کنند مدل دوم علم مبارزه اسلام است که علم جهاد و شهادت است. علم سوم نیز لیبرالیست است که به بشر می گوید من دنیا را برای تو بهشت می کنم و تو بی خیال بهشت آخرت شو و به اوج لذت ها در همین جا برس این مدل سبک زندگی آمریکایی است که به جنگ با خدا رفته است.
 
اقتصاد جهان با تمام بدهکاری هایش پاشیده شده است و این نتیجه اقتصاد ربوی و بانک مبنای غربی هاست.آنهادر این جنگ نرم مبارزه ای را راه انداخته اندکه به جنگ خدا می روند تا بر جهان تسلط پیدا کنند اما دودش به چشم خودشان می رود. پس عملا در این مبحث فشرده دغدغه علم و مبارزه که باید به چه روشی کار کنیم و اینکه روئوس و مبنا را اندیشه امام و مقام عظم رهبری قرار دهیم و علم مبارزه اسلامی را با دو علم دیگر مخلوط نکنیم خدمتتان عرض کردم علم مبارزه مارکسیست و لیبرالیستی را باید بشیناسیم و من نگران این هستم که ما علم مبارزه لیبرالیست را نشناسیم  چون ما الان به دنبال رسانه، فیلم سازی و نشریات هستیم و این دقیقا کاری است که غربی ها انجام می دهند و این روش عمدتا باطل است.ما برای اینکه مردم را اغنا یا ارضا کنیم حق نداریم مردم را اغوا کنیم برای تسخیر قلب ها مردم را باید ارضا کرد نه اینکه انها را اغوا کنیم ما باید مردم را ارشاد کنیم و همیشه باید تمایز بین غی و رشد را یادمان باشد. مانباید همان راهی را برویم که منافقین رفتند. منافقین مارکسیست اسلامی شدندو ما نباید لیبرالیست اسلامی شویم مثل دوره اصلاحات.
 
روش کلی علم مبارزه و مجاهده در اندیشه امام راحل و اندیشه مقام معظم رهبری آمده است و در سخنرانی ها سیره و روششان نیز وجود دارد؛ مراقب باشیم که اینها را با علم مبارزه اسلام حفظ کنیم علم مبارزه اسلامی نباید مثل القاعده مبارزه مسلحانه منفی شود، در حقیقت ما باید کاری را انجام دهیم که حزب الله انجام می دهد و علم مبارزه فرهنگی یعنی کاری که امام و آقا انجام می دهند الان این کشورهایی که مبارزه را شروع کرده اند یک جایی مبارزه اشان باید تئوریزه شود یعنی باید متونی را به آنها بدهیم . تئوریزه ها باید در واقع رئوس مهمش از کلام امام و آقا مشخص شود. آقا 12 سال پیش فرموند که ولایت قلب و ذهن ها چگونه است چرا ما تا الان این مسائل را تئوریزه نکرده ایم و روش و الگو را از این مسئله به دست نیاورده ایم. وقتی که جنبش وال استریت الگوی خودش را از میدان التحریر می گیرد ماباید تئوریزیه شده مطالبی را داشته باشیم و به آنها بدهیم پس مسئولیت ما اینجاست که علم مبارزه در اسلام را برجسته و شفاف تئوریزه کنیم تا مبادا التقاطی بوجود بیاید مباحث امام و آقا نباید مغفول بماند آقا در صحبت هایی که با مسئولین کشورهایی که بیداری اسلامی در آنها اتفاق افتاد گفتندک ه به چهار سمت نروید؛ یک سمت مارکسیست ، دو ناسیونالیست افراطی سه لیبرالیست و چهار حرکت هایلائیک در ترکیه. اینها علم مبارزه است. انقلاب کردن یک چیز است و نگه داشتن آن چیز دیگری است ز مانی که انقلاب اسلامی پیروز شد سپاه پاسداران برای حفظ انقلاب بوجود آمد و در صحنه های مختلف نیز خودش را نشان می دهند پس تازه بعد از انقلاب ها است که مشکلات جدی تر می شود و  حفظ انقلاب ها در این چند کشور نیز به گردن مااست علم مبارزه هم برای نیاز جامعه خودمان و هم بیرون از آن تا حرکت اروپا و جنبش وال استریت لازم و ضروری است. این علم مقاومت چار چوبی است که در نگاه امام، آقا و در سیره و عمل این دو بزرگورار وجود دارد. امروز همه زحمت ائمه و شهدا به گردن ما افتاده است و ما باید به این مبارزه ها در سراسر  جهان را الگو بدهیم و الا قدرت نرم افزاری د شمن می آید و آنها را منحرف می کند استراتژی اصلی ما در بیداری اسلامی ترسیم علم مقاومت و علم مبارزه است.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۸/۰۵

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">