تیتر یک - جایی برای پرواز اندیشه‌های خوب

تیتر یک - جایی برای پرواز اندیشه‌های خوب

تیتر یک - جایی برای پرواز اندیشه‌های خوب

بررسی اندیشه‌ استاد حسن عباسی

آخرین نظرات
انتقاد از فضای فکری دانشکده‌های اقتصاد - دکتر مهدی حنطه


http://borhan.ir/Images/News/Smal_Pic/21-12-1389/IMAGE634355396519594814.jpg

تیتر یک - فضای فکری و تمایلات سیاسی حاکم بر کرسی‌های تدریس دانشگاهی کشور بر هیچ کسی پوشیده نیست. تدریس دروس اقتصادی آن هم نشأت گرفته از سرفصل‌های اقتصاد لیبرال نمونه از این ادعاست. دکتر «مهدی حنطه»، به طرح این چالش پرداخته و این سؤال را مطرح کرده که چرا اقتصاد اسلامی در دانشکده‌ی اقتصاد مورد استقبال قرار نمی‌گیرد.


علوم اجتماعی و خاستگاه تاریخی پیدایش این علوم و مقایسه‌ی تطبیقی آن با شاخه‏ های علوم طبیعی، همواره محل مناقشه و بحث میان اندیشمندان این دو عرصه بوده است. طیف شناسی شاخه‏ های علمی مرتبط با حوزه‌ی علوم اجتماعی و کالبد شکافی مؤلفه ‏های استراتژیک و کانونی مؤثر در آن، از پیچیدگی‏ های بسیار بیش‌تری برخوردار می‏باشد.
 
در این میان، اما اقتصاد به عنوان یکی از زیر مجموعه ‏های حوزه‌ی علوم اجتماعی نیز، مبتنی بر ساز و کارهای خاص خود بوده و از زمان پیدایش آن به صورت یک علم، همواره کانون بحث و تردید در مبانی هستی شناختی به انسان شناختی و معرفت شناختی با سایر رویکردهای دیگر به اقتصاد بوده است.
 
اقتصاد اسلامی اما در این میان، با نوعی مظلومیت و مهجور بودن و به‌ویژه در ایران چه در عرصه‌ی نظری و چه در حوزه‌ی مشاهده‌های تجربی روبه‌رو بوده و مجموعه ساز و کارها موجود به گونه‌ای است که همواره بر این هجران آموزه‌های اقتصاد اسلامی در مناسبات تئوریک و عمل افزوده می‏شود. این مسأله از دو زوایه قابل بحث و تأمل است:

 
الف) ناسازگاری درونی مباحث اقتصاد اسلامی در ایران
 
1. رویکرد عملی به دانش اقتصاد با پیدایش و انتشار کتاب «ثروت ملل آدام اسمیت» در 1776 میلادی، یعنی حدود 235 سال پیش صورت گرفت. آموزه‌های مطرح شده در این کتاب به عنوان سنگ بنای نظام سرمایه ‏داری و کاپیتالیستی، تاکنون بر تئوری‌های موجود و مطرح اقتصادی جهان سیطره داشته و همواره در مواجهه با ناکارآمدی‌ها، خودش را به شکل دیگری باز تولید کرده است. این سلطه‌ی علمی اقتصاد کلاسیک، نئوکلاسیک، کنیزی، تئوکنیزی و ... که آبشخور و بن مایه‌ی فلسفی تمامی آن‌ها کلی می‏باشد، به نحوی اکثر دانش ‏آموختگان علم اقتصاد در دنیا و به‌ویژه در دانشکده‌های اقتصاد در ایران را مسخ خود کرده، به گونه ‏ای که فضای فکری حاکم بر دانشکده‌های اقتصاد نیز به شدت وابسته به این تئوری‌ها بوده و به عبارتی مسخ دیکتاتوری آموزه‌های اقتصاد لیبرالی شده ‏اند.
 
بازشناسی و واکاوی دانشکده‌های اقتصاد در ایران از منظر تولید علم اقتصاد اسلامی بر پایه و محوریت اساتید، دانش‌جویان، نظام آموزشی و پژوهشی بیانگر آن است که از منظر شکلی و محتوایی تولید علم اقتصاد اسلامی اثر گزار و فعال مبتنی بر آموزه‌های شریعت اسلام همواره بر مدار بحران و در یک دور تسلسل باطل چرخیده است.
 
 
2. اقتصاد اسلامی در ایران به‌ویژه پس از انقلاب اسلامی و با رویکرد انقلاب فرهنگی در دانشگاه‌ها به مثابه تحول در علوم اجتماعی وارد مباحث و واحدهای درسی رشته‌ی اقتصاد شد. ولی این ورود همواره به صورت انزواگرانه بوده و هیچ‌گاه شاهد رویکرد فعال و اثرگذار مباحث اقتصاد اسلامی در عرصه‌ی نظر و عمل نبوده‌ایم. بی‏ اثر بودن آموزه‌های اقتصاد اسلامی در ایران، بیش‌تر ناشی از نبود تولید مباحث غنی اقتصادی مبتنی بر آموزه ‏های شریعت اسلام می‏باشد به نحوی که در بهترین حالت، همواره یک پیوند ناهمگون بین یک مفهوم اقتصادی لیبرالیستی و یک مفهوم غنی اسلامی صورت گرفته، که همواره کارکردی خنثی داشته و بیش‌تر ماهیت شعاری داشته‌ است.
 
به عنوان مثال، بانک‌داری اسلامی از تلفیق بانک که یک مفهوم اساساً لیبرالیستی و غربی بوده با مؤلفه‌های اسلامی صورت گرفته به نحوی که در عمل شاهد ارایه‌ی محصولات و خدمات مؤثر بر طبق موازین اسلامی و کارکردهای شریعت اسلامی در آن نبوده و بیش‌تر جنبه‌ی ربوی آن برسایر مؤلفه‌های اسلامی آن پیشی گرفته و به نحوی بر آن تسلط یافته است.
 
3. بازشناسی و واکاوی دانشکده‌های اقتصاد در ایران از منظر تولید علم اقتصاد اسلامی بر پایه و محوریت اساتید، دانش‌جویان، نظام آموزشی و پژوهشی بیانگر آن است که از منظر شکلی و محتوایی تولید علم اقتصاد اسلامی اثر گزار و فعال مبتنی بر آموزه‌های شریعت اسلام همواره بر مدار بحران و در یک دور تسلسل باطل چرخیده است. از منظر اساتید به عنوان کانون حلقه‌ی این مدار و زنجیره باید اذعان کرد که نسل اول و دوم اقتصاددانان قبل از انقلاب بیش‌تر در خارج از ایران تحصیل کرده و آموزه ‏های مکاتب غربی را با خود برای دانش‌جویان و دانشکده‌های اقتصاد به ارمغان آورده‌اند که هیچ تناسبی با جنبه‌ی اسلامی بودن فضای کشور ایران نداشته است.
 
نظام آموزشی و واحدهای درسی اقتصاد اسلامی در دانشکده ‏ی اقتصاد نیز بسیار تأسف بار بوده به نحوی که از مجموعه دروس رشته‌ی اقتصاد و مقطع کارشناسی، واحدهایی به صورت تاریخ اقتصادی صدر اسلام و در یک رویکردی دیگر مبانی فقهی اقتصاد اسلامی مورد توجه بوده که این خود کم‌تر از 5 درصد کل واحدهای درسی دوره‌ی کارشناسی اقتصاد در تمامی گرایش‌های آن می‏باشد. در مقطع کارشناسی ارشد نیز درس اقتصاد اسلامی بیش‌تر به صورت اختیاری می‏باشد.
 
بدیهی است که در چنین فضایی دانش‌جو نیز با بی ‏انگیزگی روبه‌رو شده و القائات اساتیدی نیز که تحت سیطره‌ی آموزه‌های اقتصاد لیبرالیستی قرار گرفته‏ اند، موجب تشدید شوندگی این رکود در انگیزه‏ ها خواهد شد.
 
شاید بتوان از اساتید نسل سوم که بعد از انقلاب در ایران نقش آفرینی نموده تا حدودی انتظار تحول در مباحث نظری اقتصاد اسلامی را داشت که با توجه به تحصیل اکثر آن‌ها در دانشگاه‏ های غرب و اثرپذیری از آموزه‏ های اقتصاد لیبرال تا حدود زیاد بعید به نظر می‏رسد.
 
نسل چهارم دانش آموختگان اقتصاد در ایران که هم اکنون در مقاطع عالی تحصیلی به سر می‏برند می‏توانند در تعاملی چالشی با حوزه از یک‌سو و با بازنگری محتوایی در مباحث اقتصاد سرمایه‌داری از سوی دیگر با رویکرد تولید علوم انسانی اسلامی و با تأکید ویژه بر اقتصاد اسلامی، به عنوان پیشگامان اولیه‌ی نهضت اقتصاد اسلامی، قلمداد شوند.
 
تولید نشدن دست‌آوردهای نظری اقتصاد اسلامی در ایران از یک‌سو و زدن برطبل آموزه‌های اقتصاد لیبرالیستی به عنوان تنها داروی شفا بخش اقتصادی بشر از سوی دیگر، منجر به تولید و عرضه‌ی دانش آموختگانی می‏شود که در مواجهه با فضای بیرونی دانشکده ‏های اقتصاد، دچار بحران ناکارآمدی خواهند شد.

 
ب) فقدان کارکرد بیرونی اقتصاد اسلامی در ایران
 
تولید نشدن دست‌آوردهای نظری اقتصاد اسلامی در ایران از یک‌سو و زدن برطبل آموزه‌های اقتصاد لیبرالیستی به عنوان تنها داروی شفا بخش اقتصادی بشر از سوی دیگر، منجر به تولید و عرضه‌ی دانش آموختگانی می‏شود که در مواجهه با فضای بیرونی دانشکده ‏های اقتصاد، دچار بحران ناکارآمدی خواهند شد.
 
فضای عینی جامعه، بیش‌تر بر مباحث اقتصاد سرمایه‏ داری استوار بوده و این در حالی است که حتی اگر دانش‌جویان در این فضای ضدانگیزشی دانشکده‌ی اقتصاد، اهتمامی به تحقیق و پژوهش در عرصه‌ی مباحث اقتصاد اسلامی داشته باشند در مواجهه با فضای بیرونی دانشکده ‏ها و تعامل با فضای اجرایی با تناقض در نظر و عمل مواجه خواهند شد.
 
بنابراین عینی و کاربردی نبودن مباحثی هم‌چون برکت، انفاق، عدالت، آزادی اقتصادی اسلامی در فضای امروز جامعه‌ی ایران و سلیقه‏ ای بودن و نه محوری بودن این مؤلفه‏ های استراتژیک به عنوان یک الزام اساسی در عمل، موجب خواهد شد تا دانش‌جویان به فراگیری آموزه‏ های مکاتب اقتصاد سرمایه ‏داری اهتمام بیش‌تری ورزیده و مظلومیت اقتصاد اسلامی را تعمیق بخشند.
 
دکتر مهدی حنطه، عضو هیأت علمی دانشگاه و تحلیل‏گر ارشد اقتصادی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">